از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا
تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  

عباس منصوران

«چهره ی فرایند زندگی اجتماعی انسان، همان فرایند تولید مادی، حجاب مه آلود و راز آمیزش را تنها آنگاه از هم خواهد درید که همچون محصول انسان، آزادانه، اجتماعیت بیابد [اشتراکی شود] و به مهار برنامه ریزی شده در آید ... فرد در این جامعه آزاد و شفاف جزیی از یک همبستگی آزاد است، به جای آن که به مفهوم سرمایه داری مدرن منفرد و اتمیزه شود.»(1)

 

از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا

تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له                                   (5)

در بخش های پیشین(2) این نوشتار، به پلاتفرم ائتلاف «انحلال طلبان» کومه له پرداخته و اشاره شده بود که سرانجام پس از آن همه انکار اختلاف های سیاسی و تشکیلاتی در حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب (کومه له)، پلاتفرم انحلال طلبان، روز 21 ژانویه 2021 رونمایی شد.(3) و این اواخر به تناقض گویی در برابر هم پرداخته اند.

این دوستان در پی سالها پختگی، به جای سوسیالیسم انقلابی، ناسیونالیسم را برگزیده اند. آنان علیرغم سال ها و تجربه، با برخورداری از دریافت و شناخت  تفاوت ها و ماهیت های دو مناسبات متضاد اجتماعی و دو بینش طبقاتی گزینه ی انحراف از سوسیالیسم را برگزیدند. به ویژه آنکه در بستر و سوخت و ساز شبه دولت های اقلیم در کردستان زیست می کنند و می بینند که در همین اقلیم «خودمختار» و محلی در شرایطی که توده های زیر ستم طبقاتی برای درخواست حقوق ابتدایی نان و دستمزد و کار و زیستی در خور انسان، همایش می کنند، چگونه به وسیله رهبران، رفقا و همرزمان سابق خویش، در نقش کارگزاران سرکوب و به رگبار بسته می شوند. آیا دوستان ما، نمی بینند که چگونه نفت، ارز، قدرت و حکومت اسلامی ایران و ترکیه و عراق هستند که در این میانه «داوری» می کنند! این دوستان با این همه واقعیت های تلخ جاری در برابر چشمان خویش، هنوز موضوع ستم ملی را پرچم ناسیونالیسم ساخته و به خوبی می دانند که حزب کمونیست ایران و به پیرو آن کومه له یعنی سازمان کردستان حزب در پراتیک و برنامه، در این افزون بر 40 سال، رفع ستم ملی را از جمله مهمترین وظایف مبارزاتی خود دانسته و می داند. به این معنا که موضوع ستم ملی به ویژه در کردستان و بلوچستان موضوع طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی است. حزب کمونیست، پرداختن به این موضوع را به پیروزی سوسیالیسم وا نمی گذارد. مبارزه برای رفع ستم ملی را در محور وظایف جاری خویش می داند، اما ضمانت اجرایی و پشتوانه ی رفع کامل این ستم ضد انسانی را به پیروزی انقلاب کارگری و برقراری خودگردانی شورایی-انقلابی مشترک زنان و مردان و یگان های مسلح زنان ومردان انقلابی جامعه می داند.

 

ناسیونالیسم، بیش از یک سده پیش بود که در پایه اقتصادی کلاسیک سرمایه داری که دم از استقلال اقتصادی-سیاسی می زد که در همان آغاز سده بیستم میلادی با چیرگی دوران امپریالیستی سرمایه، در هم پیچیده شد. از همان آغاز سده ی بیست میلادی (1900) بود که برهه ی ایجاد دولت-ملت به سرآمد. جهانگیری سرمایه، مجال نداد تا دولت- ملت به شیوه کلاسیک پدیدار آید. در برخی کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین جنبش هایی بیشتر از سوی بقایای  بورژوازی کوچک و خرده بورژوازی پدید آمدند و زیر نام «جنبش های آزادیبخش» و گاهی چپ و پوپولیستی مبارزه کردند، اما یا تار مار شدند و یا به مناسبات اقتصادی –سیاسی حاکم پیوستند و کارگزار چرخش سرمایه شدند. نمونه ناصر در مصر، محمد مصدق در ایران، سوکارنو در اندونزی و قوام نکرومه در غنا و نیه رره و گاندی در سده بیستم و در این واپسین ها، جنبش های چریکی مانند ساندینیست ها در نیکاراگوئه و برزیل و پاراگوئه و... در شمار این مقاومت ها بودند. در ایران، بورژوازی ملی آنقدر ناتوان بود که در مجلس مشروطه، بیش از دو سه نماینده نداشت و زیر دست روحانیت (آیت الله ها بهبهانی و طباطبایی ها که نقش شورای نگهبان را داشتند) و بازار و ملاکین نشسته و صدایشان هم شنیده نمی شد. رضا خان سال 1299 پس از سرکوب جنبش های محلی، به تهران فرستاده شد و سلسه قاجار به تاریخ پیوست و برخی سران آن عشیره همراه میرپنج لیالخوف روسی که مجلس را به توپ بسته بود و صوراسرافیل ها را به دار، به پهلوی پیوستند تا پروژه ی پساقاجاری را برای سوخت و ساز سرمایه پیرامونی و دلال هموار و امن ساختند.

 نفرات بورژوازی لیبرال، در قیام بهمن ماه1357 در قامت لرزان و ضمیمه ای جبهه ملی به رهبری کریم سنجابی و نهضت آزادی به رهبری مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی ها، حکومت اسلامی را سایه بان شدند. این بورژوازی از همان نوزادی در ایران و ترکیه به شکل ناموزون و ناقص، وابسته شد و دنبالچه ی سرمایه داری بزرگ و متروپل گردید و به قدرت نیز نشانیده شدند تا روند نئولیبرالیستی گلوبالیزاسیون سرمایه را به پیش ببرند، قتل عام کمونیستها و سرکوب جنبش های کارگری را وظیفه مند شوند و در نقش دلالان سرمایه ی مالی و سوداگر و کالایی و انگلی و مصرفی و نه تولیدی، کارگزار انباشت و دَوَرانِ سرمایه به کار گرفته شوند.

مانیفست حزب کمونیست، برای نخستین بار آگاهانه و علمی، افسانه‌ی «بورژازی ملی» و «دولت های ملی و مستقل» و «مترقی» را سپری شده خواند. از آن به بعد، میلیون‌ها انسان و بیش و پیش از همه کارگران و زحمتکشان به سود بورژوازی «خودی» با شعار جنگ‌های «آزادیبخش» و «ملی» قربانی شدند. امکان وجود و برآمد «بورژواری ملی» و «مستقل» در ایران را آوتیس میکائیلیان (آ- سلطانزاده) نخستین دبیرکل حزب کمونیست ایران، ‌نزدیک به یک سده پیش اینگونه ارزیابی کرد:

«ایران به خاطر فقدان سرمایه ‌های بزرگ انباشت شده، نخواهد توانست با اتکاء‌ به نیروی خود، صنایع بزرگ سرمایه‌داری را به وجود آورد. به علاوه عدم وجود شرایط مناسب انکشاف سرمایه‌داری، ‌باعث می‌شود سرمایه‌‌های بزرگ انباشت شده در دست بورژوازی تجاری و ربا خوار به کاررفتن - چنانچه قبلاً‌ دیدیم- در صنعت و به وجود آوردن کارخانجات و تاسیسات جدید متوجه کشاورزی شده و با استفاده از تمامی شیوه‌‌های استثمار عقب مانده،‌ از نو وبال گردن دهقانان می‌شود...»(4)

کمونیست انقلابی، سلطانزاده (تیرباران در سال 1938 به دستور استالین)، در دومین کنگره کمینترن (انترناسیونال سوم) در ۲۵ ژانویۀ ۱۹۲۲ در جایگاه عضو هیئت اجراییه ی کمینترن، به نمایند‌گی از حزب کمونیست ایران در انترناسیونال سوم، به نقد بینش غالب در کمینترن در سیاست‌ها و ارزیابی باور اشتباه به «بورژوازی ملی و مترقی» در ایران به رهبری رضا شاه و مواضع شوروی پرداخته و در حضور لنین، اعلام می کند:

«آنچه تعجب آور است این است که در اتحاد شوروی به مدح و ثنای این «قهرمان ملی» را بگویند در حالی که این «قهرما ن ملی» دربست در دست ارتجاع است»(5)

 در این نگرش، کمونیست آگاه ما، به همراه «روی» ‌از هندوستان و نمایندگانی از مکزیک، از انگشت شماران بود.

نزدیک به پنجاه سال بعد، در سال 1349 انقلابیونی همانند علی اکبر صفایی فراهانی، فرمانده چریک های فدایی خلق ایران در خیزش سیاهکل، (در دفتر تئوریک آنچه یک انقلابی باید بداند) «بورژوازی ملی» را «بورژازی ناکام» می شمارد که در مشروطه شکست تاریخی خورد و کمپرادوریسم به جای آن نشست و تنها کاریکاتوری از آن به جای ماند. رفیق مسعود احمدزاده، همرزم وی و از بینانگذاران چریک های فدایی خلق ایران نیز همزمان در سال 1349 در کتاب (مبارزه مسلحانه هم استراتژی، ‌هم تاکتیک)، همسخن با صفایی فراهانی، «بورژوازی ملی» را موضوعی تاریخ گذشته اعلام می کند و برخلاف ارزیابی اشتباه‌آمیز زنده یاد بیژن جزنی، تمامی بخشهای بورژوازی در ایران را ضدانقلاب و دلال و کمپرادور می شمارد.

رفیق علی اکبر صفایی فراهانی نوشت: «آن چه كه امروز ما بورژوازي كمپرادور مي ناميم ديگر يك جناح از همه بورژوازي ايران نيست بلكه تمام بورژوازي ايران است  بورژوازی ايران در هر سه جنبه بازرگانی، مالي و صنعتي داراي خصوصيات وابستگي به انحصارات جهاني و كليه خصوصيات ضد ملي و غيردمكراتيك است. ديگرنياز نيست كه هربار پس از كلمه بورژوازی، صفت كمپرادور و يا وابسته را تاكيد كنيم. اين بورژوازي در مقايسه با بورژوازي كشورهاي سرمايه داري در دوره خود موجودي ناقص و بيمار است و هرگز نمي تواند مسيري را كه آنها پيموده اند بپيمايد. اين بورژوازي درست بر خلاف تعريف كلاسيك بورژوازی، مخالف آزادي و طرفدار پر و پا قرص ديكتاتوري و متكي به امپرياليسم است. اين بورژوازي بدون وابستگي مالي و صنعتي به انحصارات جهاني قادر به ادامه زندگي نبوده و هرگز نمی تواند جامعه فعلي ما را از زير سلطه انحصارات جهاني به در آورد، چه رسد به رقابت در بازار هاي منطقه اي و جهاني. اين بورژوازي ماسكي است كه انحصارات جهاني در تسلط به بازار داخلي و رقابت در بازار هاي منطقه اي و بازرگاني جهاني گاه به گاه از آن استفاده مي كنند. دستگاه حاكمه منابع مالي و صنعتي ملي را به  زيان زحمتكشان يعني اكثريت ملت ايران به رايگان پيشكش بورژوازي كرده ...»(6)

علی اکبر صفایی در این تحلیل ارزنده می افزاید: «اصلاحات ارضي سرآغاز همه طرح هاي دولتي بود كه حاكميت بورژوازي را تامين كرده و بازار روستا را به روي آن گشود. با همه اينها اين بورژوازي قادر نيست مراحل رشد را تا يك جامعه سرمايه داري توسعه يافته بپيمايد... انحصارات جهاني در كشور ما كه از طريق صدور كالا و سرمايه و غارت صنايع ، مواد خام و ثزوت ملي ما را به مراكز جهاني خود منتقل مي سازد، ثانيا سيستم توليد ناقص كالا و عقب ماندگي صنعتي امكان رقابت با انحصارات غول پيكر جهاني را به بو رژوازی عليل ايران نمي دهد.

قشر بورژوازي ملي در بورژوازي وابسته ايران تحليل رفته و خصوصيات ترفي خواهانه خود را نيز از دست داده است .

افكار و ايده ال هاي بورژوازي ملي  به صورت مسخ شده در تحولات اخير ظاهر شده و اعتبار خود را از دست داده است. »

با این همه سند، بایسته بود که زنده یاد رفیق منصور حکمت که 60 سال پس از سلطانزاده و 8 سال پس از رفقا صفایی فراهانی و احمد زاده از«افسانه بورژوازی ملی» سخن گفتد، از این مراجع تاریخی و انقلابی نیز یاد می کرد.

«سرنوشت» کشورهای پیرامونی همانند ایران و ترکیه با ورود سرمایه به مرحله‌ی امپریالیستی، ‌چون «تقدیری» شوم، در آسمان سرمایه نوشته شد. سرمایه ربایی، دلالی و تجاری و سوداگر واپس مانده در کشوری همانند ایران نه می‌خواست و نه می‌توانست نقش مترقی داشته باشد؛ ازهمین روی رضاخان و دولت وی که سر فرمانده دولت چنین سرمایه‌‌داری بود، نیز، تنها به سوی گماشتگی و امنیت سرمایه‌های جهانی روی‌کرد داشت و خود از جمله کارگزاران چنین مناسباتی بود. بنابراین در ادامه و در جانشینی وی، بورژوازی دلال- کمپرادور ایران، از هرنوع بورژوازی تجاری و سوداگر، رذل‌تر و ارتجاعی‌تر نمایان شد. حکومت‌های کمپرادور- دلال‌‌ها، الیگارشی پهلوی و حاکمیت اسلامی سرمایه در حکومت اسلامی، ارگان‌ها و کارگزاران سرمایه‌ جهانی بوده و می‌باشند. حکومت اسلامی با بنیانگزاری خمینی، ادامه راه رضاخان بود، به همان گونه که داعشیسم، زاده  و خلف خمینیسم گردید تا پاسخگوی ضرورت سرمایه و جنگ های نیابتی در یک تناقض تاریخی باشد.

«توپ‌خانه‌ی ‌سنگینی» که به بیان مانیفست: با ‌«بهای کالاهای ارزان» دیوار چین را در هم می‌کوبید، دیوار امپراتوری‌های چین و روسیه و هندوستان و برزیل و مصر را از آسیا تا آفریقا و تمامی جهان در هم کوبید، اما «جهانی همشکل و همانند خویش» نیافرید و «وحشی ترین ملل را به سوی تمدن »‌ نکشانید. با جهانی شدن سرمایه، تضاد بین از خود بیگانگی انسان و خودآگاهی انسانی و تضاد بین بردگی جدید و رهایی، ژرفتر شد. «مدنیت» بورژوایی به بربریت کامل بازار آزاد و فلاکت و کشتار و سرقت هستی جامعه و طبیعت انجامید و به بحران‌های دوره‌ای هر دم متراکمتر و مرگ آورتر کنونی کشانیده شد. مانیفست به درستی این روند را ارزیابی کرد: «‌نتیجه الزامی این وضع تمرکز سیاسی ست.» سلطه‌ی قهرآمیز سرمایه بر توده‌های زیر استعمار از ملزومات سرمایه و انباشت ناشی شده و نوعی «پیشرفت» خوانده می‌شد، اما در کاپیتال مارکس، گسترش استعماری سرمایه‌داری، نمونه استعمار بریتانیا در هند، «چیره‌گی منفی» نامیده شد. مخوف بودن این سلطه و کشتار بومیان و برده‌گان در آفریقا و قاره‌ی آمریکا، افشا شد. در مانیفست حزب کمونیست، چیرگی بر طبیعت از سوی گسترش سرمایه ارزیابی می‌شود و در کاپیتال مارکس و انگلس،‌ داهیانه از تجاوز شیوه تولید سرمایه‌داری بر«محیط طبیعی و تخریب منابع دیرپای حاصل خیز» سخن گفته می‌شود.

اقتصاد آزاد و مستقل و ناسیونالیسم به تاریخ پیوسته، اما روبنای خود را همانند مذهب به جای گذاشت. به همانگونه که اسلام سیاسی برای حفظ مناسبات سرمایه از کنج حوزه ها و مساجد و قبرستان ها بیرون آورده شد تا در ایران حکومت اسلامی ایجاد کنند و به حکومت های اسلامی ترکیه، افعانستان، پاکستان و اخوانیسم مصر و داعش برآیند و جنگ های ارتجاعی را به نیابت از سرمایه داران متروپل به پیش ببرند. در چگونگی این فراگشت سیستم ایدئولوژیک هزاران ساله ارتجاعی، در آغاز هزاره ی سوم میلادی، سیستم بوروکراتیک و فرماندهی مستقیم سرمایه و اینکه چگونه به قدرت می رسد و سوخت و ساز سرمایه را به عهده می گیرد و به گونه ای با زیربنا « انطباق» می یابد، جای بررسی است. این حکومت های «امیرانی» یا به بیان آنتونی گرامشی «قیصرگرایی»های مرتجع و فاشیستی به گونه ی خمینیسم، با شعار ملت-رهبر، یا اردوغان با شعار «ملت-نژاد- مذهب» به جای ملت-دولت می نشینند.... ادامه دارد

در بخش بعدی این نوشتار به «رجعت» رهبری کنونی کومه له به تحلیل نیمه فئودال-نیمه سرمایه داری می پردازیم....

عباس منصوران- هفته دوم اسفند ماه 1399-هفته نخست مارس 2021

زیرنویس ها و منابع:

-------------------------------

1-مارکس گفتاورد از کوین ب. اندرسون، در باب جوامع پیرامونی، جوامع پیرامونی-قومیت، ناسیونالیسم و جوامع غیرغربی، ص 307 ترجمه فارسی حسن مرتضوی، نشر ژرف تهران، 1394.

-2http://www.chiran-echo.com/2967.htm

-3-http://www.azadi-b.com/?p=3062

4- آ.سلطانزاده، انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان، فصل 12، ص 164. ترجمه ف. کوشا، تهران نشر مازیار تهران، 1383.

5- همان منبع 4.

6- علی اکبر صفایی فراهانی، آنچه یک انقلابی باید بداند، ص5 و ص۵۶ و ۵۷. https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/safaii-farahani-anche-yek-enghelabi-bayad-bedanad.pdf

منبع:پژواک ایران


عباس منصوران

فهرست مطالب عباس منصوران در سایت پژواک ایران 

*فراخوان دفتر روابط بین‌الملل حزب کمونیست ایران برای پشتیبانی از جنبش جاری در ایران  از خیزش ستمدیدگان برای نان، ‌کار،‌ آزادی! پشتیبانی کنیم [2022 May] 
*اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین  [2022 Mar] 
* جنبش آموزگاران و فرهنگیان و دانش آموزان، یک برآمد صنفی صِرف نیست  [2022 Jan] 
*از شوراگرایی تا شورا و اشاره به یک آسیب شناسی   [2021 Sep] 
*طرح امنیتی «پایپینگ» برای مهار اعتصاب سراسری کارگران  [2021 Jul] 
*در محکومیت اخلال در محاکمه‌ی یکی از عاملین کشتار ونسل کشی در ایران  [2021 Jul] 
* بخوان به نام کمون! به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد کمون پاریس!   [2021 Mar] 
* جعل تاریخ و جعل ماهیت و اهداف سیاهکل در خدمت نئولیبرالیسم   [2021 Mar] 
*از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  [2021 Mar] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران  زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(۲) [2021 Feb] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(1) [2021 Jan] 
*هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی   [2015 Jan] 
*اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی  [2014 Mar] 
*«غریبه ای به نام کتاب»  [2014 Feb] 
*بحران سازی هایی که هنوز هم نادیده گرفته می شوند  [2014 Feb] 
*بیعت در وحدت، در لانه ی کرکس ها  [2014 Jan] 
*لغو«اعدام» یا توهم زایی لغو  [2013 Dec] 
*آگاهی طبقاتی  [2013 Dec] 
*رفیق صدیقه حائری،زنی از گردان انقلاب   [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی  [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۲)  [2013 Nov] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۱)  [2013 Nov] 
*«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱) حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین [2013 Sep] 
*استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین  [2013 Jun] 
*تناقض‌های حکومت باندها و بمب‌ موعود عجله ‌فرجه  [2013 Jun] 
*اتحادیه های سنتی، بستری برای رفرمیسم  [2013 Mar] 
*اقدام مستقیم کارگران، گامی به‌سوی پالایش جنبش کارگری  [2013 Mar] 
* هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی  [2013 Feb] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (6)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (5)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۴)   [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۳)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۸)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (2)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۱)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری(۱۷)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۶)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۵)  [2012 Oct] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (14)  [2012 Oct] 
*آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی   [2012 Sep] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۹)  [2012 Aug] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Jun] 
*پایان دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین ضرورت روی کرد طبقاتی پرولتاریا به سیاست (بخش دوم) [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 Apr] 
*آلترناتیوِ بازتولید فرهنگی استبداد شرقی و تقویم برهنگی ها  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی  [2012 Mar] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۴)  [2012 Feb] 
*حکومت یا دولت؟ هیاهوی انتخابات حکومتی تحریم، روی دیگر سکه‌ی ترمیم و شرکت  [2012 Feb] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۳)  [2012 Feb] 
*نظام بحران، بحران تحریم، بحران تغییر  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۲)  [2012 Jan] 
*در بیان کرکس ها و فداییان!  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۱)  [2012 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۳)  [2012 Jan] 
*آدونیس های زمینی، چکامه سرایان سوریه  [2011 Dec] 
*پرستو در باد، روایتی از مبارزه، عشق و بازنگری بینش چریکی  [2011 Nov] 
*گزارشی از مرگ کارگر گمنامی که در ۲۲ تیر ۱۳۷۸ به دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی کشته شد  [2011 Nov] 
*چشم‌انداز تغییر نظام در ایران و مداخله‌ی خارجی  [2011 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۱)  [2011 Oct] 
*بازگشایی مدارس و آموزشگاه‌ها  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۰)  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۹)  [2011 Aug] 
*یونان به چند پول می ارزد؟! بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷) [2011 Jun] 
* جنایت کشتار در اردوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است  [2011 Apr] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷)  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۶)  [2011 Mar] 
*اعتصاب سراسری کارگران، تنها سلاح در برابر نسل کشی  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری   [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۴)  [2011 Feb] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۳)  [2011 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۲)  [2011 Jan] 
*بحران ساختاری سرمایه‌ با خوانش مارکس (۱)  [2010 Dec] 
*یادِ بسیارانِ اسیر  [2010 Dec] 
*قتل‌های حکومتی و حکومت قاتل‌ها  [2010 Dec] 
*براي كشورما نمي‌شود خط فقر تعريف كرد   [2010 Nov] 
*از شهلا جاهد باید دفاع کرد  [2010 Nov] 
*کابوس نئوفاشیسم، ناسیونال مهدویسم  [2010 Aug] 
*دکترین شوک یا فاشیسم اقتصادی میلتون فریدمن (۱)  [2010 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۱۰)  [2010 Jul] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۹)  [2010 Jul] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۴) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 Jun] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۳)  [2010 Jun] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن  [2010 May] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 May] 
*نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!  [2010 May] 
*ضرورت سازمان‌یابی شوراهای بیکاران  [2010 Apr] 
*منافات حقوق بشر با حقوق انسان  [2010 Apr] 
*پیمان شوم و «روحانیت کمپرادور»  [2010 Mar] 
*تعیین حداقل دستمزد،‌ چالش شديد کار و سرمایه  [2010 Mar] 
*پیامی بر پیکر علی کروبی، با امضا کبود ومُهر ولایت  [2010 Feb] 
*برای کار ، نان و آزادی  [2010 Feb] 
*بودجه بحرانی و بحران زای حکومت نظامی ۸۹  [2010 Feb] 
*یاد سازمانده اعتصابات و جنبش شورایی نفتگران گرامی‌باد  [2010 Feb] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2010 Jan] 
*همصدایی هراسناکان قیام  [2010 Jan] 
*طبقه کارگر ایران، در سالی که گذشت  [2010 Jan] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Dec] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها(۷)  [2009 Dec] 
*۱۶ آذر، پیوستار اعتراض‌ و جنبش در پیوند  [2009 Dec] 
*قطعنامه چهارم شوراى حكام آژانس بين‌المللى انرژى اتمى و روانپریشی الیگارش‌مهدویون  [2009 Dec] 
*بحران حاکم و حاکمیت بحران   [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۶)  [2009 Nov] 
*هدف فوری و استقلال طبقاتی کارگران  [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۵)  [2009 Oct] 
*نشست وین گام دیگری در مرداب مشروعیت بخشی   [2009 Oct] 
*انرژی هسته‌ای، چماق ارتجاعی!  [2009 Oct] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۴)  [2009 Oct] 
*پیرامون شعارها  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۳)  [2009 Sep] 
*«سبد» سرکوب و راه‌کار حاکمیت کودتا  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)  [2009 Aug] 
*«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ  [2009 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Aug] 
*شکاف مرگ آور و کودتای باندهای حکومتی در برابر قیام حکومت شوندگان   [2009 Jun] 
*انتخاب متجاوز  [2009 May] 
*ایدئولوژی کشتار و تروریسم در غزه  [2009 Jan] 
*طرح موازی یک موضوع یا پنهان‌داشتن منبع و مرجع اشاره‌ای‌ به مقاله‌ «باور به معاد: ایمان به شکنجه» و کتاب «دوزخ روی زمین» [2008 Dec] 
*آسیب‌شناسی «هشدار» زرافشان  [2008 Nov] 
*محمود درویش قلب بیدار فلسطین   [2008 Aug] 
*این امیرحسین فطانت همان شکارچی دانشیان و گلسرخی‌ست؟  [2008 Jan]