PEZHVAKEIRAN.COM بام های کوچک خانه ی ما ...
 

بام های کوچک خانه ی ما ...
مهشيد راستي

مدتی است به این نتیجه رسیدم که خانه ی ما بسیار کوچک و کم عرض است ، که بام خانه ی ما مساحت بسیار کوچکی دارد ، از این روست که دائم از این سو یا آن سوی آن به پایین پرتاب میشویم. 
 
در سال 1981 ، آنیکا اوستبری ، زن جوان سوئدی ، به همراه دوست پسر آمریکایی خود به رستورانی میروند  تا مقداری گوشت دزدی شده را به صاحب رستوران بفروشند. به گفته ی آنیکا ، آنها قصد داشتند که دخل رستوران را خالی کنند چون به پول نیاز داشتند. دوست پسر آنیکا ، صاحب مغازه را می کشد و آنیکا و دوست پسرش فرار میکنند و   و در فرار دوست پسر آنیکا یک افسر پلیس را هم میکشد.

این دو دستگیر میشوند. دوست پسر آنیکا خودش را قبل از دادگاه در سلول خود دار می زند و آنیکا به حبس ابد محکوم میشود.
حبس ابد به طور معمولی 25 سال است و مدتی پیش ، بعد از 28 سال زندگی در زندانهای کالیفرنیا ، با موافقت آلبرت شوارتزنگر ، آنیکا اوستبری به سوئد منتقل شد که احتمالا به زودی آزاد هم خواهد شد.

در طول این سالها ، خانواده ی آنیکا بسیار برای آوردن او به سوئد تلاش کردند ، اما دولت آمریکا با انتقال او موافقت نمیکرد. در بسیاری موارد گفته میشد که قوانین سوئد بسیار ملایم تر از آمریکاست و دولت آمریکا مایل نبود جرمی که در آمریکا اتفاق افتاده است ، با قوانین ملایم تری مورد مجازات قرار گیرد. 
آنیکا اوستربری ، 28 سال از زندگی خود را به عنوان شریک جرم در دو قتل در زندانهای آمریکا سپری کرد.
 
مدتی پیش دلارام دارابی در ایران اعدام شد. جرم دلارا اقدام به قتل دختر عموی پدرش بود. تا آنجایی که میدانم دلارا به همراه دوست پسرش به قصد سرقت به خانه ی فامیل پدر میروند و دختر عموی پدر را که زنی حدودا 60 ساله بوده به قتل می رسانند. 
قتل عمد نبوده است ، و در هیچ کجای دنیا قتل غیر عمد مجازات اعدام نمی گیرد.  در کشور گل و بلبل ما گرفت. پسرک برای اینکه از قافیه در برود  دلارا را متقاعد میکند که قتل را به گردن بگیرد ، و دلارا چنین میکند و حکم قصاص می گیرد. پسرک با حکم ده سال زنده می ماند.
دلارا اعدام میشود . و چهره ی دلارا به عنوان face OF  INNOCENCE در  اینترنت پخش میشود . 
سوال من این است : چرا ؟
خواننده های این وبلاگ میدانند که من مخالف هر گونه مجازات اعدام هستم. هیچ مشکلی هم با بزرگی و شدت جرم ندارم. مجازات اعدام باید حذف شود. بحثی سرش ندارم. 
اما مجرم باید مجازات شود. کسی که سرقت یا قتل انجام میدهد قرار نیست راست راست در خیابانها راه برود. حتی اگر قتل غیر عمد باشد. کسی که در شرایط بحرانی نتواند خودش را کنترل کند و دست به قتل انسانی دیگر آلوده کند . برای سلامت اجتماع باید از اجتماع دور نگاه داشته شود.
سرقت جرم است ، شرکت در سرقت جرم است. قتل جرم است و شرکت در قتل ، عمد یا غیر عمد جرم است.
دلارا دارابی ،در زمان انجام جرم ، 16 سال داشته . در سوئد که یکی از انسانی ترین قوانین مجازات های جنایی را دارد ، نوجوانان بعد از گذراندن 15 سالگی ، باید مسئولیت عمل خود را به عهده بگیرند. با نوجوان 16 ساله مثل بزرگسال رفتار نمیشود . ولی ایشان تحت سرپرستی بنیادهای قضایی جرائم کودکان قرار میگیرند و از محیط عادی خود جدا میشوند.
دلارا  دارابی در محل سرقت ، و در محل قتل حضور داشته است و حضور فعال او در محل سرقت از او شریک جرم می سازد. دلارا دارابی بی گناه نیست . او  شریک جرم است و شریک جرم  ، مجرم است. و اگر ایران یک جامعه ی مدنی با قوانین یک جامعه مدرن مدنی بود  ، باید به مدت مشخصی ـ بین 3 تا 5 سال  در  زندان / اقامتگاه مخصوص نوجوانان بزهکار  می ماند تا دیگر برای سرقت به خانه ی فامیل نرود و زندگی انسانها را مورد خطر قرار ندهد.
 
پدر دلارا در ویئدئویی که روی یو توب قرار داده شده است میگوید که زندان جای دخترِ من نیست. من با این مسئله موافق نیستم. به نظر من چوبه ی دار جای دلارا نبود ولی دلارا به عنوان یک نوجوان مجرم ، باید از جامعه جدا شود.
دلارا دارابی یک دختر هنرمند بود . کسی منکر این مسئله نیست. ولی در کجای دنیا یک نوجوان 16 ساله این حق را دارد که به خاطر هنرمند بودن به خانه ی اقوام برود و موجب مرگ ایشان شود و بعد هم به عنوان چهره ی بیگناهی مطرح شود ؟
 
قوانین ما قوانین دوران بربریت است. قوانین ما مستهجن و چندش آور است. این که چشم در برابر چشم کور شود دنیای نابینایی برای ما باقی خواهد گذاشت ـ گاندی ـ ولی قوانین جامعه ی مدرن و مدنی نیز به انسانها اجازه ی غارت و قتل یکدیگر را نمی دهند . انسانی که سن 15 را گذرانده باید مسئولیت اعمال خود را عهده دار شود و  فقر یا بی پولی موقت یا بی پولی دوست پسر  هیچ دلیلی برای ستاندن جان کسی و یا شرکت در آن برای یک دختر 16 ساله نیست. 
 
به نظر من دلارا دارابی به بیگناهی چهره نداده است. به نظر من نباید دلارا آزاد میشد بلکه باید مجازات میشد. ـ البته دلارا از 16 سالگی تا 22 سالگی در زندان گذرانده است و این همان مجازات عادی یک نوجوان در مورد جرم های سنگین در دنیای مدرن است ـ ولی مجازات اعدام در مورد او اعمال قوانین بربریت است. 
 
من اعدام دلارا را محکوم میکنم. و اعدام هر انسان دیگری را ، زن یا مرد.
من اعدام نوجوانان را محکوم میکنم ، ولی خواستار مجازات و باز سازی نوحوان مجرم تجت شرایط انسانی در جامعه ی مدنی هستم.
 
بیگناه شمردن یک نوجوان 16 ساله ی مجرم ، و او را چهره ی بیگناهی نام نهادن ، افتادن از آن سوی بام کوچک ماست .
 
چند روز بعد از اعدام دلارا ، ماجرای زن نگون بختی را در اینترنت میخوانیم که به جرم قتل شوهر خود محکوم به اعدام شده است. در توضیح قتل میخوانم که خانم فلان ، شوهر خود را که چندین سال از او بزرگتر بوده است به قتل رسانده. و از خودم می پرسم که آیا ذکر اینکه شوهر چندین سال از زن بزرگتر بوده است در اینجا ضروری بود ؟ آیا نویسنده مایل است حس همدردی را در من به وجود آورد. من با تمام وجود از حکم اعدام او متنفرم و تلاش خود را میکنم که این امر صورت نگیرد ـ که متاسفانه گرفت و آن زن نیز اعدام شد ـ ولی اینکه شوهر چندین سال از زن بزرگتر بود قرار است چه اطلاعی به من دهد ؟ قرار است عمل قتل را توجیه کند ؟ این اطلاعات به چه دلیلی به من داده میشود ؟
آیا این مرد زن را کتک میزده ؟ آیا زن تلاش در جدایی داشته و با قوانین صد تا یه قاز ایران نتوانسته جدا شود ؟ اینها اطلاعاتی است که می تواند  سمپاتی مرا بر انگیزد ، ولی اینکه شوهر مسن تر از زن باشد  آخر چه اطلاعاتی است و چه قصدی از دادن این اطلاعات در نوشته است ؟  
 
چند سال پیش ، در ماجرای دفاع از حق زندگی زن دیگری که به جرم کشتن همسر خود محکوم به اعدام شده بود ، یکی از احزاب تیکه پاره ی اینجا نوشت که : ما خواستار آزادی بی قید و شرط فلان خانم هستیم. و دهان من از تعجب باز ماند : آزادی  آنهم از نوع بی قید و شرطش ؟ برای یک قاتل ؟ آخر چرا ؟
 

بیاییم و برای داشتن قوانین مدنی دنیای مدرن تلاش کنیم. بیاییم و تلاش کنیم تا مجرمین به طرز انسانی مجازات شوند. از مجرمان قهرمان نسازیم. 
 
من  با تمام نفرت و اشمئازی که نسبت به گنداب قوانین قضایی کشورمان دارم ، آرزو میکنم که ای کاش بام خانه ی ما اینقدر کم عرض نبود که هر روز شاهد از این سو و آن سو افتادن خودمان  از روی آن باشیم.

منبع:وبلاگ زنانه ها


مهشيد راستي

فهرست مطالب مهشيد راستي  در سایت پژواک ایران