PEZHVAKEIRAN.COM دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران
 

دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران
منوچهر تقوی بیات

"انگلیس ها می خوان جاکشی کنن، بچه های بیچاره ی ما چه تقصیری دارن؟"

                                                                                                                         ایرج پزشکزاد

 

بنا به گفته ی ایرج پزشکزاد؛ این ها سخنانی است که دکترحسن پزشکزاد پدر ایرج پزشکزاد در مصاحبه ی خود درباره ی عروسی محمدرضا پهلوی با شاهزاده فوزیه فوأد مصری گفته است. گویا ایرج پزشکزاد هنگام بازگو کردن این سخنان پدرش هنوز نفهمیده بود که پدرش چرا این ازدواج را، "جاکشی" نامیده است. محمد رضا فرزند و جانشین دیکتاتور ایران، رضا شاه بود. رضا شصت تیری، با کمک یک جاسوس انگلیسی به نام اردشیر ریپورتر و ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیس در ایران در سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی کودتا کرده و همه ی آزادی های سیاسی و اجتماعی را زیر پا گذاشته بود. فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه دست نشانده انگلیس ها در مصر بود. این عروس و داماد و خانواده های آنان، همه در بند و اسیر انگلیس ها بودند. این عروسی بیشتر جنبه سیاسی داشت و به خاطر آن انجام گرفته بود که کار جاسوس های انگلیسی را برای کنترل کردن دو دربار دست نشانده ی ایران و مصر، آسان تر کند.

می بینیم که نه شاه ایران، نه شاهزاده ایرانی، نه شاه مصر و نه شاهزاده ی مصری مورد تأیید و پسند دکتر حسن پزشکزاد نبود. افزون بر این ناخشنودی سیاسی، فرزند خردسال او را گماشتگان حکومت دیکتاتوری ایران، بدون اجازه ی پدر و مادرش برای  پیشواز عروس و داماد به خیابان برده و رها کرده بودند. پدر این دانش آموز خردسال حق داشت برافروخته و خشمگین شود. اما ایرج پزشکزاد، این کسی که به گفته برخی مانند سیروس علی نژاد (روزنامه نگار کهنه کار ایرانی) و شبکه ی سخن پراکنی انگلیسی بی بی سی، او  را طنزنویس بزرگ معاصر ایران می نامند، هرگز نتوانست بفهمد که چرا پدرش از روی آگاهی سیاسی این ازدواج را "جاکشی" نامیده است. برای همین هم در مصاحبه اش با قیافه ای حق به جانب خشم پدرش را به سُخره می گیرد.

برابر لغت نامه ها، جاکشی یعنی فراهم کردن بساط همخوابگی یک زن و مرد با چشمداشت سود و درآمد از این راه. از نگاه دکتر حسن پزشکزاد پدر ایرج پزشکزاد، پاانداز و واسطه این همخوابگی با شاهزاده ی مصری، انگلیس ها بودند و تاریخ هم این را گواه است. ایرج پزشکزاد با انتقاد بر باور درست کسانی که علت عقب ماندگی کشور ما را دخالت بیگانگان می دانند، می گوید: «هر اتفاقی در ایران می افتاد، می گفتند، کار انگلیس هاست، و در آن خانواده ی به اصطلاح پر جمعیت ما، بحث جز این نبود.» ایرج پزشکزاد گویا از قحطی بزرگی که انگلیس ها در زمان جنگ در ایران درست کردند چیزی نمی داند، یا از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بی خبر است و یا با چشم خود کودتای ۲۸ مرداد و زندانی کردن نخست وزیر قانونی ایران دکتر مصدق را ندیده است. گویا او به قدرت رسیدن رهبر فدائیان اسلام خمینی "ایکبیری" را فراموش کرده است!

برنامه تلویزیونی ارزشمند دایی جان ناپلئون به کارگردانی استاد بزرگی مانند ناصر تقوایی و بازیگری هنرمندان بلندآوازه ای چون نصرت الله کریمی، غلامحسین نقشینه، پرویز فنی زاده، پرویز صیاد و هنرمندان دیگر ساخته شده است. این برنامه به گواه تماشاچیان فراوانش و به داوری کارشناسان سینما و تلویزیون از کارهای بی مانندی است که گسترش جهانی نیز یافته است. همان اندازه که این نمایشنامه تلویزیونی در میان بینندگان جا باز کرده و پذیرفته شده است به همان اندازه هم از دیدگاه سیاسی به سود انگلیس های استعمارگر بوده است. گواه این گفته آن است که در ایران هر کس هر جا نام انگلیس را به زبان بیاورد، دیگران او را مسخره و تخطئه می کنند و او ناچار می شود دهان خود را ببندد، این خود نوعی سانسور گسترده و همگانی به شمار می رود.  این همان است که سیاوش کسرایی گفت: «... تا به دست ما شکست ما براندیشند».

آقای ایرج پزشکزاد! شما نمی توانید دامن خود را از آلودگی پاک کنید. تاریخ پنج سده ی(۵۰۰ سال) گذشته ایران روز به روز و دم به دم سرشار از ستمگری و تاراج کشور ما ایران بوده است. زنده یاد محمود محمود که نام نخستین او محمود پهلوی بود، تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم را در هشت جلد نوشته است. او دخالت های انگلیس را در کشور ما و نقش این کشور استعمارگر در جدا کردن بخش های بزرگی از ایران را با دقت دانشمندانه و اسناد و شواهد تاریخی نشان داده است. رضا شصت تیری نام خانوادگی پهلوی را  از محمود پهلوی، به زور دزدید. او، حتا نام خانوادگی درست و اصیلی هم نداشت. اسماعیل رائین با صدها گواه و سند دخالت انگلیس ها در دوران قاجار را در کتاب " حقوق بگیران انگلیس در ایران"  نشان داده است. کتاب دیگر اسماعیل رائین با نام؛ "اسرار خانه سِدان" بر اساس سندهای به دست آمده از خانه یک جاسوس انگلیسی به نام ریچارد سِدُان دخالت انگلیس ها را در همه ی کارهای کشور ما آشکار کرده است. اسماعیل رائین با انتشار  کتاب فراماسونری در ایران نقش مرموز بسیاری از جاسوسان و سیاست بازان ایرانی انگلوفیل( دوستداران انگلیس یا نوکران انگلیس) در دوران پهلوی را آشکار ساخت. اسماعیل رائین در آغاز حکومت خمینی در انتشارات امیر کبیر به گونه ای ناگهانی و مشکوک کشته شد. گویا او در کار انتشار لیست آخوندهای فراماسیون انگلیسی بود که او را کشتند و آن لیست هم ناپدید شد. 

آقای ایرج پزشکزاد شما خوب می دانید که بدبینی و انزجار مردمان آگاه کشور ما، از انگلیس ها و استعمارگران یک بیماری روانی نیست، مانند ویروس کوید ۱۹ یک واقعیت تاریخی است که ما، نه امروز بلکه از قرن شانزدهم میلادی گرفتار آن هستیم. اخوان المسلمین نام شبکه ی گسترده اسلامگرایان انگلیسی در کشورهای عربی است.  بنیانگذار بنیانگذار این فرقه حسن البَنّا مصری؛ جاسوس انگلیس ها بود. فداییان اسلام که یکی از شعبه های اخوان المسلمین است، در سال های جنگ جهانی دوم در ایران پایه گذاری شد. خمینی و  پیشوای او سید ابوالقاسم کاشانی و  پیروان آن ها مانند نواب صفوی، خلیل طهماسبی، عبدخدایی، برادران امامی آدم کشانی که احمدکسروی و منشی او محمد تقی حدادپور، عبدالحسین هژیر و علی رزم آرا نخست وزیران ایران، را کشتند و دکتر حسین فاطمی را ترور کردند، از فداییان  اسلام بودند. این فرقه ضد ایرانی و آدمکش بودند و هستند، گواه این سخن؛ ترورهایی است که فداییان اسلام انجام داده و می دهند. نگاه کنید به  ۴۲ سال رفتار حکومت اسلامی با مردمان میهن ما و کشتاری که در ایران و در منطقه انجام داده اند. خامنه ای نیز خود را از دنباله روهای نواب صفوی می داند. او در مصاحبه ای که در سایت خودش چاپ شده است درباره ی نواب صفوی می گوید: «ایشان تحت تأثیر اِخوان‌المسلمین بود یعنی حسن البَنّا روی ایشان اثر گذاشته بود و ایشان به نوبه‌ی خودش روی دیگران اثر گذاشته بود.» فداییان اسلام در کشتارهای فراوانی در ایران دست داشته اند و از سال ۱۳۵۷ تاکنون نیز میلیون ها ایرانی  را به بهانه های گوناگون کشته اند. من گمان نمی کنم ایرج پزشکزاد از واقعیات تاریخی معاصر ایران بی خبر باشد.

آقای ایرج پزشکزاد! شما حقوق خوانده ای، نویسنده هستی و در یک خانواده ی اشرافی و با فرهنگ بزرگ شده ای، نتیجه ی نوشته ی شما در کتاب دایی جان ناپلئون، همچنین گفتار و نوشتار شما آسیب بزرگی به ملت به راستی ستمدیده ی ایران زده است. شما با نوشتن کتاب دایی جان ناپلئون دانسته یا ندانسته به کشور استعمارگر انگلیس نیکی بزرگی انجام داده ای. ندانسته؛ شاید  از آن رو که شما در مصاحبه می گویی بشود پذیرفت، شما ندانسته و "از روی تخیل و قاطی پاطی" کتابی نوشته ای که ناگهان انگلیس ها... و بعد انگلیس ها ... . و یا بعد مورد سوءاستفاده سیاسی کارگزاران انگلیس ها در ایران قرارگرفته شده است.

آقای ایرج پزشکزاد! شما نمی توانی با قیافیه حق به جانب روبروی دوربین بنشینی و داستان را به گونه ای نشان دهی که گویی یک رویداد خانوادگی پایه و اساس دگرگون نشان دادن تاریخ بوده است. یا بگویی که این ها تخیل بوده و قسمت واقعی آن این است که؛ "شما در یک روز گرم تابستان عاشق شده ای". شما پدر درس خوانده و محترمی داشتی که پزشک بوده و از دخالت انگلیس ها در زندگی ملت ایران همیشه شکایت می کرده است. اگر او عاقل و تحصیل کرده بوده لابد چیزهایی می دانسته که شما در جوانی از آن ها غافل بودی. مسخره کردن سخنان یک پزشک دانا از سوی فرزندی ناخلف که نان را به نرخ روز می خورد، تاریخ ایران را حتا با پشتیبانی سیاست های خارجی  نمی تواند دیگرگون نشان دهد. شما در وزارت خارجه کار می کردی و باید از زیر و بم کارهای برون مرزی آگاهی داشته باشی. تاریخ را با لوده گری و سخنان بی پایه نمی توان لوث و ستم هایی که به ملت ما رفته است را در زیر شوخی و سخره پنهان کرد.  شما نمی توانی تاریخ را  و آنچه بر ملت ما گذشته است با سخن های پوچ و بی پایه ماست مالی کنی. انگلیس ها در پانصد سال گذشته به کمک نوکران خود برای ما تاریخ نوشته اند. شاه عباس و رضاشصت تیری را بزرگ دانسته و کبیر نامیدند. آیا رضا سواد کوهی بی سواد در برابر تقی ارانی، خلیل ملکی، بزرگ علوی، علی اکبر دهخدا و یا دکتر مصدق و دیگر دانشمندان و فرهیختگان هم دوره ی خود می تواند بزرگ یا کبیر باشد. رضا سواد کوهی با کمک اردشیر ریپورتر ها، فروغی ها، تقی زاده ها و جاسوسان انگلیسی می تواند بزرگ جلوه کند اما خودش براستی کسی نبوده است.

شما به طور ناخودآگاه در مصاحبه های خود، تضاد بین خانواده ی پدری و مادری خود را آشکار می کنی و نشان می دهی که از طرفداران خانواده ی مادری خود "سلطنه ها و دوله ها" هستی که به گفته ی خودتان:« طبقه ای قدیمی مفت خور و بی جهت عزیز  که می دیدند در مقابلشون یک طبقه ی جوانی به همت درس و تحصیل و تخصص داره بالا می آد، این رو تحمل نداشتند و این ها رو تحقیر می کردند.». پدر شما درس خوانده و پزشک بود، پس پدر شما از آن طبقه ی مفت خور و بی جهت عزیز نبود، بلکه این خانواده ی مادری شما بوده که جوانان درس خوانده ای مانند پدر شما را مسخره می کردند و شما هم پای خود را جای پای آن کسان گذاشته ای و پدر آگاه و تحصیل کرده ی خود را هدف مسخره و مضحکه قرار داده ای. 

منوچهر تقوی بیات

دی ماه ۱۳۹۹ خورشیدی برابر با ژانویه ۲۰۲۱ میلادی

 

 

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]