PEZHVAKEIRAN.COM به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر!
 

به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر!
محسن ابراهیمی

به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر!
25 ژانویه امسال دهمین سالگرد شروع انقلاب مصر است. انقلابی که جرقه اش را کارگر دستفروشی به نام محمد بوعزیزی در تونس زد. جوانی که وقتی ماموران نظام مافیایی بن علی گاری دستفروشی اش را مصادره کردند و اجازه ندادند حتی با دستفروشی نان سفره یک خانواده تهیدست کارگری را تامین کند، جسم و جانش را به شعله های آتش خشم و نفرت و استیصال سپرد. شعله هایی که زبانه کشید و آتش در کاخهای ستم دیکتاتورهای منطقه انداخت. دیکتاتورهایی که شغلشان حفاظت از منافع اقلیت میلیاردر در مقابل میلیونها انسان فقر زده بود. شعله های آتشی که بوعزیزی در تونس بر جان خود انداخته بود، در میدان تحریر قاهره به مشعلهایی سوزانی تبدل شد و به جان باندی افتاد که به سرکردگی مبارک 85 میلیون مردم مصر را چندین دهه زیر پا لگدمال کرده بودند.
کسانی که در لحظات به یاد ماندنی 2011 به میدان تحریر خیره شده بودند میدانند که این میدان به قلب تپنده یکی از شکوهمندترین و قدرتمندترین اعتراضات سیاسی برای عدالت و برابری و آزادی و حرمت انسانی در اول قرن 21 تبدیل شد. انقلاب مصر که قلب گرمش میدان تحریر بود، در همان 17 روز اول دیکتاتور را ساقط کرد و به اولین هدفش رسید اما در نیمه راه متوقف شد. به پیروزی نهایی نرسید. نتوانست آرمانهای انسانی توده های تهیدست و تحت ستم و مردم بپاخاسته مصر را متحقق کند. نتوانست مصر را از چنگال میلیاردرهای مفتخور و نظام سیاسی فاسد و ساختار سیاسی مستبد تماما رها کند. اما آن زمینه های اقتصادی و سیاسی که موجب انقلاب شده بودند همچنان هستند و به تبع آرمانها و آرزوهایی که میدان تحریر را خلق کردند برسرجایشان هستند و بی تردید جنبش برای تحقق آن آرمانها و آرزوها زیر پوست جامعه در جریان است و دنبال شکافی برای بازگشت به سطح جامعه و ادامه تلاش برای زندگی انسانی است.
مساله این است که تجربه انقلابات 2011  و مشخصا تجربه مصر سرشار از آموزش برای نسلی است که خود بازیگر آن انقلابات بودند و امروز میتوانند با کمی فاصله به جبنش خودشان،  به مبارزه شورانگیزی که پیش بردند، به نقطه ضعفها و نقطه قدرتهایشان نگاه کنند و این بار قدرتمندتر و آگاهتر نسبت به موانع راه و ملزومات پیروزی، مبارزه حق طلبانه شان را پیش ببرند.
لازم است به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر در مطلبی جداگانه به موانعی که در مقابل انقلاب مصر بودند و به درسهایش پرداخت. در این فرصت و در ده روز باقیمانده به شروع انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011، مایلم هر روز یکی از سلسله یادداشتهایم در آن روزهای سرشار از اعتراض و همبستگی و شور و شوق رهایی از اسارت و بندگی و تبعیض را مجددا منتشر کنم. بعضی از این یادداشتها فقط روی اتفاقات یک روز معین مکث کرده است اما جدا از یادداشتهای مربوط به روزهای قبل و بعدش هم قابل انتشار است.
لازم به ذکر است که در باز انتشار این یادداشتها در موارد بسیار جزیی اصلاحات تایپی و انشایی انجام گرفته و گاها جملاتی برای تدقیق اضافه شده اند.
 
محسن ابراهیمی
15 ژانویه 2021
  لحظه های انقلاب مصر: روز سیزدهم
(4)
میدان تحریر: کشمکش ارتش و انقلاب!
  کشمکش انقلاب و ضد انقلاب در لحظه حاضر ظاهرا در چهار جبهه پیش میرود: میدان تحریر، "اپوزیسیون"، کریدورهای حکومت و محافل حکومتی در غرب. اما عملا و به طور واقعی اینجا دو جبهه هستند که در مقابل هم صف آرایی کرده اند. میدان تحریر به نمایندگی از انقلاب و برای  تغییر و کریدورهای دولت و محافل حاکم غرب و "اپوزیسیون" به نمایندگی از ضد انقلاب و برای حفظ نظام.
 
اینجا میخواهم فقط به دو اتفاق در جبهه میدان تحریر اشاره کنم.
 
همسبتگی علیه حکومت!
 
رسانه ها تصویر میدهند که در میدان تحریر اقشار مختلف و مردم از هر جریانی حضور دارند: مسلمانان، مسیحیان، مارکسیستها، جوانان، پیران، زنان و کارگران. حتی لحظاتی را نشان میدهند که مسلمانان حفاظ درست کرده اند تا مسیحیان با خیال راحت عبادت کنند و از این تصاویر شگفت زده شده اند! از این بگذریم که شاید میدان تحریر با این حرکتش عملا دارد به بمب گذاران اسلامی در اسکندریه دهن کجی میکند که چندی پیش تعداد زیادی را در کلیسایی به خون کشیدند. اما شگفتی رسانه ها قابل درک است. یادشان نرفته است که چگونه دموکراسی خونین موشکی آمریکا در عراق میدان را شخم زد تا گنگها و گنگسترهای قومی و مذهبی جامعه را به خون بکشند و همین رسانه های رسمی هم این تخاصم خونین را به حساب ماهیت و روحیات قومی و مذهبی مردم این منطقه گذاشتند و از این همه "توحش مردم خاورمیانه" در اول قرن بیست ویک انگشت حیرت گزیدند! همین رسانه ها هستند که امروز از اتفاقات میدان تحریر حیرت زده میشوند چون عملا می بینند که تصویر بدقت مهندسی شده دول غرب از روحیات و مردم این منطقه یک شیادی سیاسی نفرت انگیز بوده است! می بینند که وقتی مردم زمام امور زندگیشان را حتی در یک میدان بدست بگیرند همدیگر را به نام مذهب و قومیت نمی درند. دیدند که تخاصم و خشونت  و خونریزی قومی – مذهب کار حکومتهاست نه مردم!
 
آنچه که در میدان تحریر میگذرد جای شگفتی نیست. میدان تحریر الان قلب تپنده انقلاب است و در قلب تپنده انقلاب انسانها نمیتوانند به خاطر افکار و و عقاید و مذهبشان مورد تعرض قرار گیرند. یک رکن مهم آرمان انقلاب مصر این است که به بساط تقسیم انسانها به اسلامی و مسیحی، مذهبی و غیر مذهبی، و مهمتر از این آزار انسانها به خاطر افکار و عقایدشان نقطه پایان بگذارد!
 
ارتش دستش را رو میکند و معترضین مقاومت میکنند!
 
میدانید که ارتش سعی کرده است در سیمای پلیس خوب ظاهر شود تا نظام را نجات دهد.
اما در میدان تحریر، امروز اتفاق مهمتری رخ داد که قابل توجه است: در حالیکه، انقلابیون حاضر در میدان، با سنگهای خونین باقیمانده از تهاجم شترسواران حکومت در "چهارشنبه خونین"، نمایشی از هنرهای تجسمی راه انداخته بودند، ارتش به دو حرکت دست زد: اولا، تانکهایش را به سمت میدان روانه کرد با این توجیه که میخواهد بخشی از میدان را برای "فعالیتهای بعدی" باز کند! ثانیا، از انقلابیون میدان خواست که باریکادهای اطراف میدان را برچینند چون دیگر نیازی به این سنگرها نیست! معلوم نیست چگونه نیاز انقلاب را یک نهاد عمیقا ضد انقلابی تشخیص داده است؟ انقلاب، این دو حرکت ارتش را فورا مشکوک تلقی کرد و در مقابلش  ایستاد و با مقاومتش اعلام کرد: میدان تحریر سنگر انقلاب است؛ محل نمایش قدرت انقلاب است؛ باریکادهای اطراف میدان هم حفاظی در مقابل تعرض بعدی نظامی است که مورد تعرض انقاب است. اعلام کرد که نه میدان را پس میدهد و نه باریکادها را. معترضین جسور میدان تحریر در مقابل تانکهای ارتش دراز کشیدند تا از هرگونه حرکت بعدی ارتش برای بازپس گرفتن میدان تحریر ممانعت کنند. این مردم جان به لب رسیده و مصمم با این حرکت به سران ارتش اعلام کردند که اگر میخواهید برخلاف ظاهری که تا الان نشان داده اید به حریم انقلاب تجاوز کنید، باید از روی جنازه ما رد شوید!
 
و به این ترتیب، صف انقلاب، هم میدان تحریر و هم باریکادها را به طور کامل حفظ کرد. انقلاب که در چهارشنبه خونین در مقابل شترسواران شخصی پوش و چماقدار حسنی مبارک  به میدان تحریر مقاومتی شور انگیز سازمان داده بود؛ این بار هم دست ارتش تاتک سوار را از دست اندازی به این سنگر مقاومت و تعرض انقلاب عقب زد.
در باره نقش میدان تحریر و نقش ارتش در سطح ماکرو باید مفصلتر صحبت کرد.*
 
 
6 آوریل 2011 - بعد از ظهر یکشنبه،  بوقت قاهره
 
لحظه های انقلاب مصر: روز چهاردهم
 (5)
موقعیت انقلاب و ضد انقلاب!
 
محسن ابراهیمی
 
دیگر از هیجانهای رسانه ای خبری نیست. انگار انقلاب مصر که همه چشمها را به خود خیره کرده بود تمام شده است. گزارشهای لحظه به لحظه از یکی از شکوهمندترین لحظات تاریخ معاصر، جایش را به تفاسیر کسل کننده و مشمئز کننده در باره مذاکرات "اپوزیسیون" با "دولت جدید" مصر داده است. حتی از لفظ انقلاب به ندرت استفاده میشود. چه اتفاقی افتاده است؟ وظیفه انقلاب به فرجام رسیده است؟ انقلاب پیروز شده است؟ یا برعکس توانسته اند در نیمه راه متوقفش کنند؟ به جای پاسخ آری یا نه به این سئوالات بهتر است از موقعیت انقلاب و ضد انقلاب در لحظه حاضر تصویری  داشته باشیم!
 
در اردوی ضدانقلاب حاکم چه خبر است؟
 
هیچ چیزی به اندازه تیتر و تصویر صفحه اول روزنامه دولتی الجمهوریه، مشخص کننده موقعیت انقلاب در لحظه حاضر نیست. تیتر؟ "عصر جدید"! تصویر؟ عمر سلیمان در حین دیدار با "اپوزیسیون" در زیر قاب عکس بزرگی از دیکتاتور! معنای سیاسی همین تصویر در روزنامه دولتی چیست؟
 
دو هفته بعد از آغاز انقلاب و پنج روز بعد از تعرض خونین نیروهای نظم کهنه به قلب تپنده نظم جدید در میدان تحریر و مقاومت به یاد ماندنی انقلابیون در باریکادی به وسعت میدان تحریر؛ چند کیلومتر آنطرفتر، کارگزاران اصلی همان نظام کهنه با دلالان عرصه سیاست به نام "اپوزیسیون" مشغول بریدن سر انقلاب با پنبه هستند! همین! ارتجاعی که نتوانست با توحش چهارشنبه خونین، قلب تپنده انقلاب در میدان تحریر را از حرکت باز دارد، توانسته است در کریدورهای قدیمی حکومت سابق، با حضور چهره های اصلی همان حکومت، با حضور شیادان کهنه کار سیاسی در قالب "اپوزیسیون"، به مبارزان میدان تحریر نیشخند بزند.
 
خبر دیگری هم به صفحات اصلی رسانه های دولتی مصر راه یافته است: دیدار حسنی مبارک با کابینه اش با حضور معاون اش، نخست وزیرش و رئیس ستاد ارتش. این یعنی دیدار منفورترین شخصیت مورد تعرض انقلاب با نوچه های سیاسی و امنیتی و نظامی اش. در کنار این معلوم شد که این کابینه ضد انقلاب، یک دقیقه به یاد کشته شدگان "حوادث اخیر" سکوت کرده است! بیشرمی؟ وقاحت؟ رذالت؟ دنائت؟ ترکیبی از همه اینها؟ آیا شما در ادبیات سیاسی جهان لفظی برای توضیح این پدیده میشناسید؟ افسوس که گاها ابتکارات سیاسی ضد انقلاب از ابتکارات ادبی انقلاب جلو میزند!
 
"اصلاحاتی" هم در جریان است! ظاهرا انقلاب توانسته است "اصلاحاتی" را به سران نظام سابق تحمیل کند: کمیته ای برای اصلاح قانون اساسی تشکیل داده اند. وزیر مسکن و وزیر کشور سابق در دادگاه نظامی حاضر شده اند تا توسط دادگاه همان حکومت سابق محاکمه شوند. و در این میان اوباما و هیلاری کلینتون هم قول داده اند که مصر دیگر نمیتواند به حالت سابق بازگردد! چه پیش بینی داهیانه ای! انسان باید حیرت زده شود از این همه ذکاوت و تیزهوشی کسانی که درست چند روز قبل از عروج انقلاب، ارتجاع بورژوائی جهان عرب را مطمئن کرده بوده اند که حکومت مصر و پرزیدنت مبارک در ثبات کامل هستند!
 
و به این لیست باید چند اتفاق را هم اضافه کرد: بعضی از بانکها برای ساعاتی باز بوده اند و بورس سهام هم در نظر دارد کارش را شروع کند. خوب سئوال این است که راه افتادن بانکها و تحرک کابینه قدیم با همان دزدان سابق و "مژده" آغاز کار بورس سهام با همان دستور کار سابق کافی نیست که قبول کنیم نظم سابق، چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی بر سرجایش است؟ مگر نظام سابق غیر از کابینه دیکتاتورها و بورس سهام دزدان است؟
 
در اردوی انقلاب چه خبر است؟
 
هزاران نفر به یاد یک ژورنالیست جانباخته تظاهرات کردند. مبارزان میدان تحریر، مجتمع مهم دولتی در کنار این میدان را محاصره کردند و اجازه ندادند بوروکراسی دولتی به حالت عادی برگردد. در مقابل یک اداره دولتی، تعداد زیادی تجمع کردند و تهدید کردند که اگر به مطالبه شان در باره مسکن توجه نشود "مستقیما به میدان تحریر" خواهند رفت. در خود میدان تحریر، تعدادی از انقلابیون لای چرخهای تانکهای ارتش و مقابل تانکها نشسته و مانع کنترل میدان توسط ارتش شده اند. میدان تحریر، هم خود را برای مقاومت در مقابل هجوم احتمالی اوباش ضد انقلاب آماده میکند و هم شاهد وجوهی از یک زندگی عادی است: دو زن و مرد جوان مراسم زندگی مشترکشان را در این میدان برگزار کردند.
 
ظاهرا اوضاع در هر دو جبهه دارد حالت عادی پیدا میکند که اگر همین واقعیت  داشته باشد و فقط مدتی کوتاهی ادامه داشته باشد باید پذیرفت که انقلاب پیروز نشده است. هنوز زود است به این نتیجه قاطع رسید. به این دلیل ساده که انقلاب خود یک "سورپرایز" تاریخی است. انقلاب مثل زلزله کسی را خبر نمیکند. اگر خبر میکرد که رخ نمیداد. قبل از وقوعش، نظم حاکم راه چاره ای پیدا میکرد. اگر انقلاب خود یک سورپرایز تاریخی است، میتوان گفت که فضای سیاسی تا پیروزی کامل یا سرکوب کامل هنوز سرشار از حوادث غیر منتظره است. میتوان گفت که در حال حاضر انقلاب نه پیروز شده است و نه شکست خورده است.
 
اما تا همینجا میتوان و باید روی این نکات تاکید کرد:
 
1- اگر چه این حرکت شکوهمند تاریخی، مثل همه انقلابها، صحنه ابراز وجود میلیونها مغز و قلب و اراده و آگاهی و ابتکار و خلاقیت و جسارت و شجاعت و فداکاری بود؛ اما نمی بایست و نباید قلب و مغز میلیونی اش را در میدان تحریر محصور میکرد. بی دلیل نیست که هم شترسواران علنی ضد انقلاب و هم ارتش "بیطرف" اش تمام تلاششان این بوده و این است که این سنگر را از دست انقلاب بگیرند. انگار که ضد انقلاب فهمیده است همه امید و همه نیرو وهمه تمرکز انقلاب در میدان تحریر خلاصه شده است. انقلاب نمیتواند همه امید خود را به حفظ یک میدان محدود کند چرا که در این صورت، اگر این میدان را از دست دهد، شکست خورده است.
 
2- انقلاب نمیتواند فقط مقاومت کند. نمیتواند فقط دفاع کند. صرف شروع یک انقلاب یعنی اینکه خشم و نفرت و رنج و تحقیر و گرسنگی و فلاکت سالهای سال در لحظه ای معین در قالب تعرض به نظم کهنه ظاهر شده است. انقلاب دفاع نیست، تعرض است. مطالبه چیزی از نظم کهن نیست، تعرضی به کل این نظم است. انقلاب نمیتواند دائما تعرض نکند و تعرض را ادامه ندهد. انقلاب اگر میخواهد پیروز شود باید بیوقفه تعرض کند. بیوقفه سنگرهای جدیدی را فتح کند. بیوقفه، طبقه حاکم را به موضع دفاعی بیاندازد. فراموش نکنید که تا همین لحظه، نیروهای امنیتی، در زندانهای جنایی را باز کرده اند اما هزاران زندانی سیاسی هنوز در زندان هستند! همچنین، آنگاه که از میدان تحریر حرکتی برای در هم کوبیدن عمارت حزب حاکم در یک کیلومتری میدان در دستور قرار گرفت، عده ای مخالفت کردند که نباید میدان را خالی کرد چون انقلاب مهمترین سنگر دفاعش را از دست میدهد! این نشان میدهد که بخشی از نیروهای انقلاب، حفظ سنگر را به تعرض به سنگر دشمن ترجیح میداد. روشن است که هم باید سنگر انقلاب حفظ  میشد و هم مقر حزب حاکم را در هم کوبیده میشد!
 
3- انقلاب مناظره و مذاکره و مماشات کسی با کسی نیست. مقابله با نظم کهن است. تعرض به نظم کهن است. همینکه مذاکره به نام انقلاب شروع میشود، هشداری به انقلاب است که دارند به نام انقلاب سر انقلاب را زیر میکنند. عجیب نیست که همیشه مذاکره ها "از طرف" انقلاب را معمولا اپوزیسیونهای اعلیحضرت طبقات حاکم پیش میبرند. به همین دلیل، هر چقدر مذاکره و مماشاتها برجسته شوند، نشانی از این واقعیت است که انقلاب در موقعیت دفاعی قرار دارد. انقلاب، ممکن است یک پروسه طولانی باشد اما پیروزی قاطع انقلاب فقط و فقط با یک قیام سازمانیافته و رهبری شده امکانپذیر است. قیامی که مراکز اصلی و حیاتی قدرت سیاسی حاکم را برق آسا در هم بکوبد؛ ارگانهای مرکزی و حیاتی قدرت سیاسی حاکم را در هم بشکند و ارگانهای نوین کنترل و اداره جامعه را مستقر کند.
 
4- مقاومت، شجاعت، جسارت، انسانیت برای در هم شکستن تاکتیکهای پیچیده ارتجاع طبقه حاکم و پیروزی انقلاب کافی نیست. انقلاب باید حزب خودش را داشته باشد و با حزب خودش نقشه قیام آگاهانه برای تصرف کامل قدرت سیاسی را سازمان دهد. در غیر این صورت، عظمیترین، توده ای ترین و شکوهمندترین انقلابها هم شکست خواهند خورد. *
 
 
دوشنبه 7 فوریه 2011، بعد از ظهر به وقت قاهره
به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر!
25 ژانویه امسال دهمین سالگرد شروع انقلاب مصر است. انقلابی که جرقه اش را کارگر دستفروشی به نام محمد بوعزیزی در تونس زد. جوانی که وقتی ماموران نظام مافیایی بن علی گاری دستفروشی اش را مصادره کردند و اجازه ندادند حتی با دستفروشی نان سفره یک خانواده تهیدست کارگری را تامین کند، جسم و جانش را به شعله های آتش خشم و نفرت و استیصال سپرد. شعله هایی که زبانه کشید و آتش در کاخهای ستم دیکتاتورهای منطقه انداخت. دیکتاتورهایی که شغلشان حفاظت از منافع اقلیت میلیاردر در مقابل میلیونها انسان فقر زده بود. شعله های آتشی که بوعزیزی در تونس بر جان خود انداخته بود، در میدان تحریر قاهره به مشعلهایی سوزانی تبدل شد و به جان باندی افتاد که به سرکردگی مبارک 85 میلیون مردم مصر را چندین دهه زیر پا لگدمال کرده بودند.
کسانی که در لحظات به یاد ماندنی 2011 به میدان تحریر خیره شده بودند میدانند که این میدان به قلب تپنده یکی از شکوهمندترین و قدرتمندترین اعتراضات سیاسی برای عدالت و برابری و آزادی و حرمت انسانی در اول قرن 21 تبدیل شد. انقلاب مصر که قلب گرمش میدان تحریر بود، در همان 17 روز اول دیکتاتور را ساقط کرد و به اولین هدفش رسید اما در نیمه راه متوقف شد. به پیروزی نهایی نرسید. نتوانست آرمانهای انسانی توده های تهیدست و تحت ستم و مردم بپاخاسته مصر را متحقق کند. نتوانست مصر را از چنگال میلیاردرهای مفتخور و نظام سیاسی فاسد و ساختار سیاسی مستبد تماما رها کند. اما آن زمینه های اقتصادی و سیاسی که موجب انقلاب شده بودند همچنان هستند و به تبع آرمانها و آرزوهایی که میدان تحریر را خلق کردند برسرجایشان هستند و بی تردید جنبش برای تحقق آن آرمانها و آرزوها زیر پوست جامعه در جریان است و دنبال شکافی برای بازگشت به سطح جامعه و ادامه تلاش برای زندگی انسانی است.
مساله این است که تجربه انقلابات 2011  و مشخصا تجربه مصر سرشار از آموزش برای نسلی است که خود بازیگر آن انقلابات بودند و امروز میتوانند با کمی فاصله به جبنش خودشان،  به مبارزه شورانگیزی که پیش بردند، به نقطه ضعفها و نقطه قدرتهایشان نگاه کنند و این بار قدرتمندتر و آگاهتر نسبت به موانع راه و ملزومات پیروزی، مبارزه حق طلبانه شان را پیش ببرند.
لازم است به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر در مطلبی جداگانه به موانعی که در مقابل انقلاب مصر بودند و به درسهایش پرداخت. در این فرصت و در ده روز باقیمانده به شروع انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011، مایلم هر روز یکی از سلسله یادداشتهایم در آن روزهای سرشار از اعتراض و همبستگی و شور و شوق رهایی از اسارت و بندگی و تبعیض را مجددا منتشر کنم. بعضی از این یادداشتها فقط روی اتفاقات یک روز معین مکث کرده است اما جدا از یادداشتهای مربوط به روزهای قبل و بعدش هم قابل انتشار است.
لازم به ذکر است که در باز انتشار این یادداشتها در موارد بسیار جزیی اصلاحات تایپی و انشایی انجام گرفته و گاها جملاتی برای تدقیق اضافه شده اند.
 
محسن ابراهیمی
15 ژانویه 2021
  لحظه های انقلاب مصر: روز سیزدهم
(4)
میدان تحریر: کشمکش ارتش و انقلاب!
  کشمکش انقلاب و ضد انقلاب در لحظه حاضر ظاهرا در چهار جبهه پیش میرود: میدان تحریر، "اپوزیسیون"، کریدورهای حکومت و محافل حکومتی در غرب. اما عملا و به طور واقعی اینجا دو جبهه هستند که در مقابل هم صف آرایی کرده اند. میدان تحریر به نمایندگی از انقلاب و برای  تغییر و کریدورهای دولت و محافل حاکم غرب و "اپوزیسیون" به نمایندگی از ضد انقلاب و برای حفظ نظام.
 
اینجا میخواهم فقط به دو اتفاق در جبهه میدان تحریر اشاره کنم.
 
همسبتگی علیه حکومت!
 
رسانه ها تصویر میدهند که در میدان تحریر اقشار مختلف و مردم از هر جریانی حضور دارند: مسلمانان، مسیحیان، مارکسیستها، جوانان، پیران، زنان و کارگران. حتی لحظاتی را نشان میدهند که مسلمانان حفاظ درست کرده اند تا مسیحیان با خیال راحت عبادت کنند و از این تصاویر شگفت زده شده اند! از این بگذریم که شاید میدان تحریر با این حرکتش عملا دارد به بمب گذاران اسلامی در اسکندریه دهن کجی میکند که چندی پیش تعداد زیادی را در کلیسایی به خون کشیدند. اما شگفتی رسانه ها قابل درک است. یادشان نرفته است که چگونه دموکراسی خونین موشکی آمریکا در عراق میدان را شخم زد تا گنگها و گنگسترهای قومی و مذهبی جامعه را به خون بکشند و همین رسانه های رسمی هم این تخاصم خونین را به حساب ماهیت و روحیات قومی و مذهبی مردم این منطقه گذاشتند و از این همه "توحش مردم خاورمیانه" در اول قرن بیست ویک انگشت حیرت گزیدند! همین رسانه ها هستند که امروز از اتفاقات میدان تحریر حیرت زده میشوند چون عملا می بینند که تصویر بدقت مهندسی شده دول غرب از روحیات و مردم این منطقه یک شیادی سیاسی نفرت انگیز بوده است! می بینند که وقتی مردم زمام امور زندگیشان را حتی در یک میدان بدست بگیرند همدیگر را به نام مذهب و قومیت نمی درند. دیدند که تخاصم و خشونت  و خونریزی قومی – مذهب کار حکومتهاست نه مردم!
 
آنچه که در میدان تحریر میگذرد جای شگفتی نیست. میدان تحریر الان قلب تپنده انقلاب است و در قلب تپنده انقلاب انسانها نمیتوانند به خاطر افکار و و عقاید و مذهبشان مورد تعرض قرار گیرند. یک رکن مهم آرمان انقلاب مصر این است که به بساط تقسیم انسانها به اسلامی و مسیحی، مذهبی و غیر مذهبی، و مهمتر از این آزار انسانها به خاطر افکار و عقایدشان نقطه پایان بگذارد!
 
ارتش دستش را رو میکند و معترضین مقاومت میکنند!
 
میدانید که ارتش سعی کرده است در سیمای پلیس خوب ظاهر شود تا نظام را نجات دهد.
اما در میدان تحریر، امروز اتفاق مهمتری رخ داد که قابل توجه است: در حالیکه، انقلابیون حاضر در میدان، با سنگهای خونین باقیمانده از تهاجم شترسواران حکومت در "چهارشنبه خونین"، نمایشی از هنرهای تجسمی راه انداخته بودند، ارتش به دو حرکت دست زد: اولا، تانکهایش را به سمت میدان روانه کرد با این توجیه که میخواهد بخشی از میدان را برای "فعالیتهای بعدی" باز کند! ثانیا، از انقلابیون میدان خواست که باریکادهای اطراف میدان را برچینند چون دیگر نیازی به این سنگرها نیست! معلوم نیست چگونه نیاز انقلاب را یک نهاد عمیقا ضد انقلابی تشخیص داده است؟ انقلاب، این دو حرکت ارتش را فورا مشکوک تلقی کرد و در مقابلش  ایستاد و با مقاومتش اعلام کرد: میدان تحریر سنگر انقلاب است؛ محل نمایش قدرت انقلاب است؛ باریکادهای اطراف میدان هم حفاظی در مقابل تعرض بعدی نظامی است که مورد تعرض انقاب است. اعلام کرد که نه میدان را پس میدهد و نه باریکادها را. معترضین جسور میدان تحریر در مقابل تانکهای ارتش دراز کشیدند تا از هرگونه حرکت بعدی ارتش برای بازپس گرفتن میدان تحریر ممانعت کنند. این مردم جان به لب رسیده و مصمم با این حرکت به سران ارتش اعلام کردند که اگر میخواهید برخلاف ظاهری که تا الان نشان داده اید به حریم انقلاب تجاوز کنید، باید از روی جنازه ما رد شوید!
 
و به این ترتیب، صف انقلاب، هم میدان تحریر و هم باریکادها را به طور کامل حفظ کرد. انقلاب که در چهارشنبه خونین در مقابل شترسواران شخصی پوش و چماقدار حسنی مبارک  به میدان تحریر مقاومتی شور انگیز سازمان داده بود؛ این بار هم دست ارتش تاتک سوار را از دست اندازی به این سنگر مقاومت و تعرض انقلاب عقب زد.
در باره نقش میدان تحریر و نقش ارتش در سطح ماکرو باید مفصلتر صحبت کرد.*
 
 
6 آوریل 2011 - بعد از ظهر یکشنبه،  بوقت قاهره
 
لحظه های انقلاب مصر: روز چهاردهم
 (5)
موقعیت انقلاب و ضد انقلاب!
 
محسن ابراهیمی
 
دیگر از هیجانهای رسانه ای خبری نیست. انگار انقلاب مصر که همه چشمها را به خود خیره کرده بود تمام شده است. گزارشهای لحظه به لحظه از یکی از شکوهمندترین لحظات تاریخ معاصر، جایش را به تفاسیر کسل کننده و مشمئز کننده در باره مذاکرات "اپوزیسیون" با "دولت جدید" مصر داده است. حتی از لفظ انقلاب به ندرت استفاده میشود. چه اتفاقی افتاده است؟ وظیفه انقلاب به فرجام رسیده است؟ انقلاب پیروز شده است؟ یا برعکس توانسته اند در نیمه راه متوقفش کنند؟ به جای پاسخ آری یا نه به این سئوالات بهتر است از موقعیت انقلاب و ضد انقلاب در لحظه حاضر تصویری  داشته باشیم!
 
در اردوی ضدانقلاب حاکم چه خبر است؟
 
هیچ چیزی به اندازه تیتر و تصویر صفحه اول روزنامه دولتی الجمهوریه، مشخص کننده موقعیت انقلاب در لحظه حاضر نیست. تیتر؟ "عصر جدید"! تصویر؟ عمر سلیمان در حین دیدار با "اپوزیسیون" در زیر قاب عکس بزرگی از دیکتاتور! معنای سیاسی همین تصویر در روزنامه دولتی چیست؟
 
دو هفته بعد از آغاز انقلاب و پنج روز بعد از تعرض خونین نیروهای نظم کهنه به قلب تپنده نظم جدید در میدان تحریر و مقاومت به یاد ماندنی انقلابیون در باریکادی به وسعت میدان تحریر؛ چند کیلومتر آنطرفتر، کارگزاران اصلی همان نظام کهنه با دلالان عرصه سیاست به نام "اپوزیسیون" مشغول بریدن سر انقلاب با پنبه هستند! همین! ارتجاعی که نتوانست با توحش چهارشنبه خونین، قلب تپنده انقلاب در میدان تحریر را از حرکت باز دارد، توانسته است در کریدورهای قدیمی حکومت سابق، با حضور چهره های اصلی همان حکومت، با حضور شیادان کهنه کار سیاسی در قالب "اپوزیسیون"، به مبارزان میدان تحریر نیشخند بزند.
 
خبر دیگری هم به صفحات اصلی رسانه های دولتی مصر راه یافته است: دیدار حسنی مبارک با کابینه اش با حضور معاون اش، نخست وزیرش و رئیس ستاد ارتش. این یعنی دیدار منفورترین شخصیت مورد تعرض انقلاب با نوچه های سیاسی و امنیتی و نظامی اش. در کنار این معلوم شد که این کابینه ضد انقلاب، یک دقیقه به یاد کشته شدگان "حوادث اخیر" سکوت کرده است! بیشرمی؟ وقاحت؟ رذالت؟ دنائت؟ ترکیبی از همه اینها؟ آیا شما در ادبیات سیاسی جهان لفظی برای توضیح این پدیده میشناسید؟ افسوس که گاها ابتکارات سیاسی ضد انقلاب از ابتکارات ادبی انقلاب جلو میزند!
 
"اصلاحاتی" هم در جریان است! ظاهرا انقلاب توانسته است "اصلاحاتی" را به سران نظام سابق تحمیل کند: کمیته ای برای اصلاح قانون اساسی تشکیل داده اند. وزیر مسکن و وزیر کشور سابق در دادگاه نظامی حاضر شده اند تا توسط دادگاه همان حکومت سابق محاکمه شوند. و در این میان اوباما و هیلاری کلینتون هم قول داده اند که مصر دیگر نمیتواند به حالت سابق بازگردد! چه پیش بینی داهیانه ای! انسان باید حیرت زده شود از این همه ذکاوت و تیزهوشی کسانی که درست چند روز قبل از عروج انقلاب، ارتجاع بورژوائی جهان عرب را مطمئن کرده بوده اند که حکومت مصر و پرزیدنت مبارک در ثبات کامل هستند!
 
و به این لیست باید چند اتفاق را هم اضافه کرد: بعضی از بانکها برای ساعاتی باز بوده اند و بورس سهام هم در نظر دارد کارش را شروع کند. خوب سئوال این است که راه افتادن بانکها و تحرک کابینه قدیم با همان دزدان سابق و "مژده" آغاز کار بورس سهام با همان دستور کار سابق کافی نیست که قبول کنیم نظم سابق، چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی بر سرجایش است؟ مگر نظام سابق غیر از کابینه دیکتاتورها و بورس سهام دزدان است؟
 
در اردوی انقلاب چه خبر است؟
 
هزاران نفر به یاد یک ژورنالیست جانباخته تظاهرات کردند. مبارزان میدان تحریر، مجتمع مهم دولتی در کنار این میدان را محاصره کردند و اجازه ندادند بوروکراسی دولتی به حالت عادی برگردد. در مقابل یک اداره دولتی، تعداد زیادی تجمع کردند و تهدید کردند که اگر به مطالبه شان در باره مسکن توجه نشود "مستقیما به میدان تحریر" خواهند رفت. در خود میدان تحریر، تعدادی از انقلابیون لای چرخهای تانکهای ارتش و مقابل تانکها نشسته و مانع کنترل میدان توسط ارتش شده اند. میدان تحریر، هم خود را برای مقاومت در مقابل هجوم احتمالی اوباش ضد انقلاب آماده میکند و هم شاهد وجوهی از یک زندگی عادی است: دو زن و مرد جوان مراسم زندگی مشترکشان را در این میدان برگزار کردند.
 
ظاهرا اوضاع در هر دو جبهه دارد حالت عادی پیدا میکند که اگر همین واقعیت  داشته باشد و فقط مدتی کوتاهی ادامه داشته باشد باید پذیرفت که انقلاب پیروز نشده است. هنوز زود است به این نتیجه قاطع رسید. به این دلیل ساده که انقلاب خود یک "سورپرایز" تاریخی است. انقلاب مثل زلزله کسی را خبر نمیکند. اگر خبر میکرد که رخ نمیداد. قبل از وقوعش، نظم حاکم راه چاره ای پیدا میکرد. اگر انقلاب خود یک سورپرایز تاریخی است، میتوان گفت که فضای سیاسی تا پیروزی کامل یا سرکوب کامل هنوز سرشار از حوادث غیر منتظره است. میتوان گفت که در حال حاضر انقلاب نه پیروز شده است و نه شکست خورده است.
 
اما تا همینجا میتوان و باید روی این نکات تاکید کرد:
 
1- اگر چه این حرکت شکوهمند تاریخی، مثل همه انقلابها، صحنه ابراز وجود میلیونها مغز و قلب و اراده و آگاهی و ابتکار و خلاقیت و جسارت و شجاعت و فداکاری بود؛ اما نمی بایست و نباید قلب و مغز میلیونی اش را در میدان تحریر محصور میکرد. بی دلیل نیست که هم شترسواران علنی ضد انقلاب و هم ارتش "بیطرف" اش تمام تلاششان این بوده و این است که این سنگر را از دست انقلاب بگیرند. انگار که ضد انقلاب فهمیده است همه امید و همه نیرو وهمه تمرکز انقلاب در میدان تحریر خلاصه شده است. انقلاب نمیتواند همه امید خود را به حفظ یک میدان محدود کند چرا که در این صورت، اگر این میدان را از دست دهد، شکست خورده است.
 
2- انقلاب نمیتواند فقط مقاومت کند. نمیتواند فقط دفاع کند. صرف شروع یک انقلاب یعنی اینکه خشم و نفرت و رنج و تحقیر و گرسنگی و فلاکت سالهای سال در لحظه ای معین در قالب تعرض به نظم کهنه ظاهر شده است. انقلاب دفاع نیست، تعرض است. مطالبه چیزی از نظم کهن نیست، تعرضی به کل این نظم است. انقلاب نمیتواند دائما تعرض نکند و تعرض را ادامه ندهد. انقلاب اگر میخواهد پیروز شود باید بیوقفه تعرض کند. بیوقفه سنگرهای جدیدی را فتح کند. بیوقفه، طبقه حاکم را به موضع دفاعی بیاندازد. فراموش نکنید که تا همین لحظه، نیروهای امنیتی، در زندانهای جنایی را باز کرده اند اما هزاران زندانی سیاسی هنوز در زندان هستند! همچنین، آنگاه که از میدان تحریر حرکتی برای در هم کوبیدن عمارت حزب حاکم در یک کیلومتری میدان در دستور قرار گرفت، عده ای مخالفت کردند که نباید میدان را خالی کرد چون انقلاب مهمترین سنگر دفاعش را از دست میدهد! این نشان میدهد که بخشی از نیروهای انقلاب، حفظ سنگر را به تعرض به سنگر دشمن ترجیح میداد. روشن است که هم باید سنگر انقلاب حفظ  میشد و هم مقر حزب حاکم را در هم کوبیده میشد!
 
3- انقلاب مناظره و مذاکره و مماشات کسی با کسی نیست. مقابله با نظم کهن است. تعرض به نظم کهن است. همینکه مذاکره به نام انقلاب شروع میشود، هشداری به انقلاب است که دارند به نام انقلاب سر انقلاب را زیر میکنند. عجیب نیست که همیشه مذاکره ها "از طرف" انقلاب را معمولا اپوزیسیونهای اعلیحضرت طبقات حاکم پیش میبرند. به همین دلیل، هر چقدر مذاکره و مماشاتها برجسته شوند، نشانی از این واقعیت است که انقلاب در موقعیت دفاعی قرار دارد. انقلاب، ممکن است یک پروسه طولانی باشد اما پیروزی قاطع انقلاب فقط و فقط با یک قیام سازمانیافته و رهبری شده امکانپذیر است. قیامی که مراکز اصلی و حیاتی قدرت سیاسی حاکم را برق آسا در هم بکوبد؛ ارگانهای مرکزی و حیاتی قدرت سیاسی حاکم را در هم بشکند و ارگانهای نوین کنترل و اداره جامعه را مستقر کند.
 
4- مقاومت، شجاعت، جسارت، انسانیت برای در هم شکستن تاکتیکهای پیچیده ارتجاع طبقه حاکم و پیروزی انقلاب کافی نیست. انقلاب باید حزب خودش را داشته باشد و با حزب خودش نقشه قیام آگاهانه برای تصرف کامل قدرت سیاسی را سازمان دهد. در غیر این صورت، عظمیترین، توده ای ترین و شکوهمندترین انقلابها هم شکست خواهند خورد. *
 
 
دوشنبه 7 فوریه 2011، بعد از ظهر به وقت قاهره

منبع:دویچه‌وله


فهرست مطالب محسن ابراهیمی در سایت پژواک ایران 

*کشتار در غزه، استیصال در جمهوری اسلامی  [2023 Nov] 
*۳۰ خرداد شصت، سال واقعی تولد جمهوری اسلامی!  [2023 Jun] 
*بزرگترین انقلاب قرن ۲۱ در ایران آغاز شده است!  [2022 Oct] 
*چه نیروهایی خمینی را به قدرت رساندند؟  انقلاب ۵۷، انقلابی برای آزادی و برابری بود! [2022 Feb] 
*شیلی به کدام سمت میرود؟ «من به کرامت انسانی رای میدهم»!  [2021 Dec] 
*ما همه باهم هستیم! در باره یک شعار متحد کننده!   [2021 Dec] 
*جمهوری اسلامی به حفره سیاه نزدیکتر میشود!  [2021 Nov] 
*«فاتحان خیبر»، رزمایش یک حکومت مستاصل است!  [2021 Oct] 
*کابینه دزدان، فاسدان و تروریستها!   [2021 Sep] 
*خامنه ای مسئول مستقیم قتل عام کرونا است!  او باید به جرم «جنایت علیه بشریت» محاکمه شود! [2021 Aug] 
*نیروهای سرکوب هم نمیتوانند حکومت اسلامی را نجات دهند!  [2021 Jul] 
* آیت الله قاتل باید دستگیر و محاکمه شود!  [2021 Jul] 
* خرداد 1400، گامی بلند به سوی سرنگونی!   [2021 Jun] 
* اصلاح طلبان و «کابوس» یک انقلاب!   [2021 May] 
*فایل صوتی ظریف جلوه دیگری از بحران حکومت اسلامی است! "میدان" در مقابل "دیپلماسی" دو بال نظام اسلامی هستند! [2021 May] 
*کودتا در میانمار! یک جنگ طبقاتی در میانمار در جریان است!   [2021 Apr] 
*انقلاب ۵۷: افسانه ها و واقعیات!   [2021 Feb] 
*انقلابی که در نیمه راه متوقف شد! به یاد دهمین سالگرد انقلاب مصر   [2021 Jan] 
*به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر!   [2021 Jan] 
*روایتی دیگر از ماجرای ۲۱آذر ۱۳۲۴با ایرانی و ترک و روایت ما!   [2020 Dec] 
*در سالگرد قیام ۹۸ و در آستانه قیامی قدرتمندتر!  [2020 Nov] 
*محسن ابراهیمی «خلیج همیشه فارس»،«خلیج عربی» یا هیچکدام؟!   [2020 May] 
* تراژدی کرونا، جمهوری اسلامی و مردم!   [2020 Apr] 
*کرونا و حقه بازی اسلامی برای رفع تحریم اقتصادی! «چپ ضد امپریالیست» کی سر عقل خواهد آمد؟   [2020 Apr] 
*ویروس کرونا، سرمایه داری و جمهوری اسلامی!  [2020 Mar] 
*کرونای اسلامی خطرناکتر است! باید با اعتراض به جمهوری اسلامی به جنگ کرونا رفت! [2020 Mar] 
*داهول اسلامی در نقش یک رهبر! موقعیت خامنه ای در صحنه سیاسی ایران   [2020 Feb] 
*مثلث شوم علیه انقلاب ۵۷!   [2020 Feb]